پسرم علیرضا پسرم علیرضا، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

میوه ی زندگی

25 ماهگی

1392/11/15 11:11
نویسنده : مامان و بابا
86 بازدید
اشتراک گذاری

علیرضا

تکه کلامهای زیبای پسر

سمانه !اُصه نخورم؟

بابا حامد، میری بانک پول بدازی؟

از قصه گفتن خوشش می آید ، عروسکش را روی پاهایش میگذارد و برایش قصه میگوید:عسل رفته بود آب بازی. مامانش گفت بته جون (بچه جون) شلوارتو خیس نکنی یک داداش داشت داداش داشت یک داداش داشت اسمش داداش بود.....

گصه ما به سر رسید...

رفتیم بالا ماست بود اومدیم پایین اوغ بود قصه ما دروووخ بود.

هر چیزی را که دوست نداشته باشی بخوری میگی رفتیم دکتر گفته نخور.

به دختر دایی محمد من خیلی علاقه مند شده ای بعضی اوقات با او تماس می گیرم تا شما با ایشان صحبت کنی.(البته خیلی از شما بزرگ تر میباشد.)

با بزرگ تر ها ارتباط برقرا میکنی ولی از بچههای کوچکتر از خودت میترسی.!!!!!!!!!!

یک روز بابا حامد در حال درست کردن کامپیوتر بود شما رفتی و بهش گفتی: باباداری کامپیوتر درست میکنی؟کمک نمیخواهی؟؟؟!!!

برای بابا خیلی لذت بخش بود.

نقاشی میکنی در حد تیم ملی( دایره های قشنگی میکشی)

منو و بابا و هانیه عمو جون احسان را میکشی.

کارتونهای مورد علاقه شما فیل آبی و نمو و فتیلیه است شاید هر کدام را روزی 5 بار یا بیشتر میبینی.

تفاوت مداحی و آهنگ و روضه را میفهمی.

حلوا خیلی دوست داری و مامانم را مجبو رمیکنی برایت درست کند من که بلد نیستم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)