پسرم علیرضا پسرم علیرضا، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

میوه ی زندگی

11 ماهگی

1392/9/27 21:42
نویسنده : مامان و بابا
46 بازدید
اشتراک گذاری

علیرضا جان در تاریخ 26/6/89  برای اولین بار گفت: مامان و بابا

خیلی شیرین بود به ما نگاه کرد و گفت مامان و بابا

خیلی شیطون شده و دیگه دست تنها از پسش بر نمی آیم.

دلقکدندان دومش هم در آمده است.دلقک

یک قری میدهد و دائم دست دسی میکند.و دائما از حسن میخواهد برایش نانای بگذارد.میگویداه اه

خلاصه با اه اه کردنش به تمام مقاصدش میرسد.

دائما به دنبال کنترلهاست برای آنکه کانال ها را عوض کند.

وقتی دعوایش میکنم به من میزندو و در جوابم دعوایم میکند.

علاقه زیادی به از پله بالا رفتن دارد.

دستش به کلیدهای برق و کولر میرسد و انها را خاموش و روشن میکند.

موقع سینه زنی به سینه بابا حامدش سینه میزند.

31/6/89

امروز آب گفتن را  یاد گرفته است و  یکسره تکرار میکند.

فقط هم آب از خود یخچال و کلمن ها را قبول دارد ،فکر کنم از آب خنک خوشش می آید.

شب بردیمش پارک دورشهر و لب حوض آب بازی کرد.کیف کرده بود.

عاشق دستمال خرد کردن است.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)